بیا تو انیمه

"شیدو ایتسوکا" روح دختری را می بیند که از دنیای نابود ترد شده است . "توکا" در ۳۰ سال پیش تقریبا بشریت را منقرض کرده و حالا بازگشته است ...

مرد جوانی به دنیای بازی های ویدیویی ای منتقل می شود که تحت سلطه زنان است...

وقتی "کازویا سوما" به طور غیر منتظره به دنیای دیگه منتقل شد، میدونست که همه مردم انتظار یک قهرمان دارن. اما ایده قهرمانانه اون ...

"هاجیمه ناگومو" 17 ساله یک اوتاکوی عادی است، اما زندگی ساده او پس از شب بیداری و خوابیدن در مدرسه ناگهان تغییر می کند،و با بقیه کلاس، به دنیایی فانتزی احضار می شود. با آنها مانند قهرمانان رفتار می شود و وظیفه نجات بشریت از انقراض به او سپرده می شود. اما رخدادی که به نظر آرزوی هر اوتاکویی می آید تبدیل به کابوسی برای هاجیمه می شود. و در حالی که همکلاسی هایش قدرت های خداگونه ای کسب می کنند، کار هاجیمه تنها یک مهارت تغییر شکل دارد و همکلاسی ها او را به خاطر ضعف مسخره می کنند و ...

"آماکاوا هاروتو" قبل از پیوستن به دوست دوران کودکیش که پنج سال پیش ناپدید شد، دار فانی را وداع کرد. "ریو" پسریه که در منطقه فقیرنشین زندگی می کنه و میخواد انتقام قتل مادرش که در پنج سالگیش اتفاق افتاد رو بگیره..

یک کمدی عاشقانه مدرسه ای با 5 دختر جذاب. "فوتاروئو" پسر دبیرستانی فقیر و درس خوانی است که از شاگردان برتر مدرسه می باشد. روزی او با دختر ثروتمندی به نام "ایتسوکی" آشنا می شود و باوجود جر و بحث بین آنها، " فوتاروئو " پس از مدتی می فهمد که قرار است معلم خصوصی ایتسوکی شود...

پدر مرحومش همیشه به او می گفت که یه مرد بی مصرف باید تلاش کند تا فردی مفید باشد. به همین علت، "ناریوکی یویگا " دانش آموز سال سوم دبیرستان ، علی رغم تاریخچه ای از نمرات ضعیف، خود را تبدیل به یک دانش آموز عالی در مدرسه می کند. هدف نهایی او این است تا بورس تحصیلی معتبری که تمام هزینه های تحصیل در آینده را تامین می کند بدست آورد. ناریوکی در ریاضیات و ادبیات با همکلاسی هایش"ریزو اوگاتا" و "فومینو فوروهاشی" رقابت تنگاتنگی دارد و...

اگر دختری که دوستش دارید، اعتراف کنه، چی‌کار می‌کنید؟ و اگر فقط یک دختر نباشد چطور؟ "کیساراگی آماتسویو" به تنهایی توسط سال بالایی اش "کاسماس" و دوست دوران کودکی اش "هیماوارای" دعوت می شود، او با انتظار شنیدن اعترافات آنها به ملاقات شان می رود اما هردوی آنها اعتراف می کنند که دوستش را دوست دارند...

" یک روز، دختری که عاشق من خواهد شد، به طور ناگهانی در برابر من ظاهر می شود " - معلم مدرسه راهنمایی "نوبوناگ" همیشه رویای وضعیت مثل بازی اینگونه را داشته است. با این حال کسی که مقابل او ظاهر می شود، "کیچو" یک دختر 14 ساله است که ادعا میکند همسر اوست. اون می گوید از دوره سنگوکو آمده و او را با "نوبوناگا اودا" که فرمانده ای در دوره "سنگوکو" است، اشتباه میگیرد و اینگونه داستان عاشقانه کمدی بین این دو آغاز می شود...N / A